طرح جلد کتاب بیگ بنگ فلسفه و خدا
طرح جلد کتاب بیگ بنگ فلسفه و خدا
کاور پشت

کتاب بیگ بنگ، فلسفه و خدا

(دیدگاه 1 کاربر)

مترجم: رامین کریمی 

مجموعه مطالعات میان رشته ای

تعداد صفحه: 304 / چاپ دوم 1399

قطع: رقعی   / تیراژ:‌1100 نسخه

انتشارات سایلاو

معرفی کتاب

درباره کتاب بیگ بنگ، فلسفه و خدا

کتاب بیگ بنگ، فلسفه و خدا توسط فیلسوف علم، جانر تاسلامان نوشته شده است. نویسنده در این کتاب تلاش می کند پیامدهای الهیاتی و فلسفی نظریه بیگ بنگ را تبیین کند و به این پرسش دیرپا  پاسخ دهد که آیا جهان را خدا آفریده است یا نه؟ او علاوه بر این پرسش، به بسیاری از پرسش های هستی شناسانه دیگر نیز پاسخ می دهد. کتاب در بعد علمی به تشریح تئوری بیگ بنگ و پیش زمینه تاریخی آن می پردازد و در بعد فلسفی، نظرات، آراء و دیدگاه های فلاسفه برجسته جهان در خصوص آفرینش جهان را بازگو می کند. او سپس گامی به پیش می گذارد و ادعاهای ادیان را در خصوص آفرینش جهان با یافته های علمی و افکار فلاسفه مقایسه می کند. جانر تاسلامان در بیگ بنگ فلسفه و خدا تلاش کرده است تا مثل همه آثار دیگر خود، به یکپارچگی حوزه های علم، دین و فلسفه بپردازد. ویراست جدید کتاب بیگ بنگ، فلسفه و خدا با ترجمه رامین کریمی ثالث از سوی انتشارات سایلاو منتشر شده است.

کتاب بیگ بنگ فلسفه و خدا

کتاب بیگ بنگ، فلسفه و خدا

در پشت جلد کتاب می خوانیم:

آیا نظریه‌ی انفجار بزرگ درست است؟ نظریه‌ی بیگ‌ بنگ به لحاظ فلسفی و از دیدگاه‌ ادیان به تأیید کدام نتایج می‌انجامد؟ آیا خدا وجود دارد؟ آیا وجود خدا با داده‌های علمی و دلایل عقلی و منطقی اثبات می‌شود؟ به راستی، آیا قوانین علمی، تشکل‌های جهانی، تمام جانداران، تصادفی به وجود آمده‌اند یا محصول آفرینشی هوشمندانه هستند؟ پاسخ‌هایی که به فراخور این پرسش‌ها داده خواهد شد؛ در این که به چه چیز باور داشته باشیم و نیز، در خصوص این‌که آیا حیات مفهومی دارد یا خیر، نتایج مهمی به همراه خواهد داشت. تئوری بیگ‌ بنگ با نشان دادن وجود نیستی پیش از هستی و تولد جهان از عدم به عنوان بزرگ‌ترین اکتشاف علمی قرن لقب گرفته است. جانر تاسلامان در کتاب بیگ بنگ، فلسفه و خدا با بیانی شگفت‌آور به یکپارچگی حوزه‌های فلسفه، علم و دین می‌پردازد و نتایج مسحورکننده‌ای را که از بررسی یکپارچه‌ی این تئوری در حوزه‌های علم مدرن، فلسفه و تئولوژی (خداشناسی) به دست می‌آید، پیش‌‌روی چشم خوانندگان می‌نهد.

کتاب بیگ بنگ، فلسفه و خدا بر اساس چه رویکردی نوشته شده است؟

نویسنده معتقد است رویکرد بسیاری از فلاسفه و الهیات دانان در دوری گزیدن از بررسی یافته های علمی و همین طور نگاه بسیاری از دانشمندان مبنی بر عدم تعمیم داده های علمی به نتایج حوزه های فلسفه، نادرست است و بر لزوم برداشته شدن دیوارهای بین علم، فلسفه و الهیات تاکید می کند. جانر تاسلامان در بخشی از مقدمه خود برای کتاب می نویسد:  حقایق مرتبط با حوزه‌های فلسفه، دین و علم نمی‌تواند با هم در تضاد باشند، بلکه فلسفه‌ی نادرست، دین نادرست و یا علم نادرست می‌تواند موضوع مورد بحث باشد. پر واضح است دیوارهای حائل بین این حوزه‌ها، به منظور جلوگیری از دخالت در نشان دادن نادرستی‌های محصور در این دیوارها و نیز محافظت هر حوزه از صلاحیت خود کشیده شده است. این رویکرد، خود، به ناتوانی در استنباط نتایج ضروری از داده‌های علمی، خفگی در شبهات فلسفی و نیز ورود خرافه‌های بی‌حدوحصر در حوزه‌ی دین انجامیده است. 

فصل های کتاب بیگ بنگ، فلسفه و خدا به چه می پردازند؟

جانر تاسلامان در فصل اول کتاب، به بررسی تاریخ فلسفه و ادیان پیش از بیگ بنگ می پردازد. او در این بخش دیدگاه انکار وجود خدا و پذیرش ازلی بودن ماده و دیدگاه پذیرش ازلی هم ماده و هم خدا را تشریح می کند. همین طور رویکرد ندانم گرا را توضیح می دهد که بر اساس آن، نمی توان وجود و یا عدم وجود خدا را ثابت کرد. چهارمین دیدگاه نیز، دیدگاهی است که وجود خدا را می پذیرد و بر آفرینش ماده تاکید می کند.او در قسمت بررسی دیدگاه چهارم، یعنی دیدگاه پذیرنده وجود خدا و خلقت ماده می نویسد:

مهم‌ترین بازیگر حامی این دیدگاه در تاریخ و شاید تنها بازیگر آن ادیان توحیدی هستند. ادیان معتقد به تک خدایی در برابر تمام صفوف مخالف، از وجود خدا و خلق ماده و جهان توسط او حمایت می‌کنند. به رغم وجود تفاوت‌های بسیار بین مذاهب مسلمان، مسیحی و یهود، هر سه دین در خصوص مسئله‌ی وجود ازلی خدا و خلق ماده دارای دیدگاهی واحد هستند. این ادیان با تکیه بر کتاب‌های مقدس خود به تبیین این دیدگاه می‌پردازند. دیدگاه مشترک ادیان توحیدی در خصوص خلق شدن ماده و ازلی نبودن آن در برابر دیدگاه مشترک بی‌خدایی – مادی‌گرایانه ، بسیار حائز اهمیت است. این پایه و اساسی است که ادیان توحیدی را از دیدگاه‌های دیگر متمایز می‌سازد.

در ادیان توحیدی، قدرت و عظمت خدا، اساسی‌ترین مفهوم به شمار می‌آید. از این رو، تمام ایضاحات ناسازگار با عظمت و قدرت خدا رد می‌شوند و توضیحاتی که در جهت نسبت دادن عیب و نقص به خدا باشند، پس زده می‌شوند. ماده‌ای که به‌خودی‌خود و با نیت به وجود آمدن، پا به عرصه می‌نهد، ماهیتی مستقل از قدرت و نیروی خدا کسب می‌کند. به همین خاطر ادیان توحیدی به شدت با تفکر جاودانگی ماده به مبارزه برمی‌خیزند.

می‌خواهم توجهتان را به چهار ادعای بسیار مهم ادیان توحیدی جلب کنم؛ چرا که این چهار نکته از دیدگاه بیگ‌بنگ، بسیار حائز اهمیت است (همچنان که در صفحات پیش‌رو به صورت تفصیلی مورد بحث قرار خواهد گرفت). بررسی این چهار ادعا به این سؤال که آیا ادیان توحیدی در این تفاوت دیدگاه فاحش با نظام‌های فکری دیگر محق هستند یا نه، پاسخ خواهد گفت. حکمیت درستی یا نادرستی این چهار ادعا را بیگ‌بنگ به عهده خواهد گرفت و در صفحات پیش‌رو به قضاوت خواهد نشست.

چهار ادعای اصلی ادیان توحیدی به قرار زیر است:

1. جهان از نیستی خلق شده است. از همین رو ماده ازلی نیست؛ یعنی دارای نقطه‌ی شروع و آغاز است.

2. آفرینش جهان با گذشت از مراحل معین و طی تحول چند مرحله‌ای به وقوع پیوسته است.

3. جهان هدفمند، آفریده و طراحی شده است.

4. جهان همچنان که دارای نقطه‌ی آغاز است، پایانی نیز دارد. با رسیدن به زمان مقتضی و نقطه‌ی پایان، قیامت رخ خواهد داد.

(کتاب بیگ بنگ، فلسفه و خدا- نشر سایلاو -صفحه 37)

نویسنده در فصل دوم کتاب، تاریخ علم پیش از طرح نظریه بیگ بنگ را بررسی می کند و به تلاش های تیکو براهه، کپلر، گالیله و همین طور نیوتن می پردازد. او در فصل سوم، به بررسی علمی نظریه بیگ بنگ می پردازد و با بیانی شیوا و رسا شواهد نظری بیگ بنگ را تشریح می کند.در این فصل می خوانید که چگونه نظریه بیگ بنگ در ملاقات بین سه نظریه پرداز بزرگ آن، یعنی لومتر، اینشتین و هابل متولد شد. نویسنده نشان می دهد هابل چگونه موفق به کشف انبساط جهان شد و اینشتین چگونه علی رغم میل باطنی خود با نظریه نسبیت معروف خود به نظریه بیگ بنگ خدمت کرد.جانر تاسلامان هم چنین، شواهد دال بر درستی بیگ بنگ، از دنیای زیراتمی گرفته تا شکل گیری مرحله ای ستارگان را در این کتاب توضیح می دهد.

فصل چهارم کتاب بیگ بنگ فلسفه و خدا به شواهد غیرمستقیم در حمایت از بیگ بنگ می پردازد. او در بخش قانون آنتروپی نشان می دهد، قانون آنتروپی نه تنها، بر وجود نقطه آغازی برای جهان دلالت می کند بلکه پایان جهان نیز، بر اساس این قانون گریزناپذیر خواهد بود. برای مطالعه این مطلب جذاب، می توانید به برگی از یک کتاب مراجعه کنید. او هم چنین در ادامه این فصل به دلایل فلسفی آغاز جهان می پردازد و ادعا می کند بی نهایت، تنها یک رقم افسانه ای است و در عالم واقعیت، معادلی ندارد.

فصل پنجم کتاب بیگ بنگ فلسفه و خدا، به بررسی مدل های علمی جایگزین بیگ بنگ می پردازد و برخطا بودن آن ها را نشان می دهد. جانر تاسلامان در این بخش، زمان موهومی هاوکینگ را به چالش می کشد و با مثال هتل هیلبرت، اشتباه بودن مدل جهان های نامتناهی را استنتاج می کند.

جانر تاسلامان در بخش سوم کتاب، تاریح فلسفه را با بیگ بنگ محاکمه می کند و در فصول 6، 7 و 8 و 9 دیدگاه های مختلف خلقت و یا وجود ازلی ماده و انکار و یا وجود خدا را به تفصیل بررسی می کند. او در اینجا آراء لاادری گرایانه کانت و جهان کافی هیوم را بررسی می کند. سناریوهای پایان جهان، یگانگی خدا و بیگ بنگ، صفات قدرت خدا و بیگ بنگ و مسئله شر و بیگ بنگ، اخلاق و بیگ بنگ از دیگر سرفصل های این کتاب به شمار می آیند. البته مسئله شر در این کتاب بسیار سطحی مورد بررسی قرار گرفته است و برای مطالعه آن می توانید کتاب دیگر سایلاو، یعنی کوانتوم فلسفه و خدا را ببینید.

فصل پایانی کتاب نیز به برهان طراحی اختصاص دارد. نویسنده در این فصل به مباحثی چون خدا در کجای جهان قرار دارد، اصل انسان نگر، اصل جهان نگر، آفرینش و از نیستی و … می پردازد. او در صفحه پایانی کتاب می نویسد:

با استناد به برهان طراحی، خدا به عنوان وجودی شکل‌دهنده، هوشمند، آگاه و قدرتمند تعریف می‌شود که هر آنچه که اراده کند را به سرانجام می‌رساند. بر این اساس، خداوند قدرتی است که در تک تک مراحل جهان حضوری فعال دارد و بر همه چیز حاکم است. طراحی جهان از سوی خدا، تمامی این صفات الهی را پایه‌گذاری می‌کند. برهان طراحی علاوه بر پایه‌گذاری این صفات در عین حال، ویژگی آفریننده بودن خداوند را نیز در بر می‌گیرد.

طراحی جهان در چارچوب قوانین علمی با استفاده از ماده موجود در جهان به وقوع پیوسته است. پیش‌تر شاهد طراحی و نظم‌بخشی هوشمندانه پروتون‌ها، الکترون‌ها، نوترون‌ها، کوارک‌ها و نیروی هسته‌ای نیرومند حاکم بر ماده، نیروی الکترومغناطیس، نیروی هسته‌ای ضعیف، نیروی گرانش و … بودیم. این طراحی، عیناً به منزله آفرینش ماده است. تمامی قوانین بیوشیمیایی، شیمیایی و فیزیکی در ماده نهادینه است. این قوانین به عنوان خاصیتی از ماده در نهاد آن گزارده شده است. استفاده از این قوانین در راستای اهداف مشخص و تشکیل نظم جهان، نشان از طراحی این قوانین دارد. طراحی زیرساخت‌های ماده، قدرت‌های حاکم بر ماده و قوانین علمی نهادینه شده در ماده نشان از طراحی و خلقت خود ماده دارد. ماده به منزله عنصر ازلی و ابدی مورد استفاده خدا در آفرینش نیست. مثل همه چیزهای موجود در جهان و خود جهان، ماده هم خلق شده است. ماده اگر عنصری خلق شده نمی‌بود، در آن صورت آن چنان که دلیل طراحی نشان می‌دهد، در خدمت اهداف الهی قرار نمی‌گرفت و این‌چنین لباس خدمتکاری پر مرحمت را به تن نمی‌کرد. خلق ماده برای اهدافی معین و ایفای نقش آن به عنوان ماده خام طراحی خدا با استفاده از قوانین نهادینه شده در آن، با تکیه بر داده‌های برهان طراحی بیشتر و بهتر فهمیده می‌شود. برهان طراحی مستقل از بیگ‌بنگ، خلق جهان را نشان می‌دهد. دلایل بیگ‌بنگ، قوانین ترمودینامیک، برهان فلسفی و «برهان طراحی» در خصوص خلق جهان از نیستی، قدرت خود را یکپارچه می‌کنند. 

(کتاب بیگ بنگ، فلسفه و خدا – نشر سایلاو – صفحه 294)

جملاتی از متن کتاب بیگ بنگ، فلسفه و خدا

گالیله با بررسی مشاهدات خود با تلسکوپ، ضربه‌ی مرگ‌آوری به الگوی جهان بطلمیوس وارد کرد؛ این بار، کلیسا به نرمی که با کوپرنیک رفتار کرده بود، با گالیله رفتار نکرد. کلیسا گالیله را در دادگاه تفتیش عقاید به محاکمه کشاند و او، برای نجات جان خویش، ادعا کرد از باور حرکت دنیا و مرکزیت خورشید دست کشیده است.

از این رویداد به عنوان مشهورترین و بدترین نقطه‌ی برخورد دین با علم در آثار مربوط به مباحث این چنینی یاد می‌شود. اما این افراد -که الگوی جهان بطلمیوس را نمی‌پذیرفتند- همگی از صمیم قلب به خدا باور داشتند. آن‌ها حتی به کلیسا پایبند بودند. ایمان به خدا از بسیاری از سخنان آن‌ها برداشت می‌شود. هیچ‌یک از این اشخاص، نیتی مانند مبارزه با کلیسا را نداشتند. فقط نتایج به دست آمده از تلاش‌های علمی‌شان با دیدگاه‌های رسمی کلیسا هم‌خوانی نداشت. آن‌ها باور داشتند این نتایج، با وجود و قدرت خدا در تناقض نیست. برای مثال، گالیله می‌‌گفت: «ریاضی‌ زبانی است که خدا با آن جهان را نگاشته است». او جهان خلق شده از سوی خدا را به یک کتاب تشبیه می‌کرد و به نبود تناقض بین کتاب‌های خدا باور داشت. با این همه، این دیدگاه‌های گالیله نتوانست از زندانی شدن و اعمال شکنجه‌های مادی و معنوی بر او جلوگیری کند. مجازات‌هایی که با هدف نجات سلطه‌ی در حال فروپاشی کلیسا اِعمال می‌شد.(کتاب بیگ بنگ، فلسفه و خدا – نشر سایلاو – صفحه 49)

جهانی که لحظه به لحظه در حال انبساط و بزرگ شدن است، یادآور این جمله‌ی هراکلیتوس (540-480 ق. م) است که می‌گفت: «هیچ کس نمی‌تواند در یک رودخانه، دو بار گام بنهد».

جهانِ در حال انبساط، در هر لحظه نسبت به لحظه‌ی پیشین، جهانی متفاوت است. در هر لحظه در جهانی با ابعادی جدید‌تر (نسبت به لحظه‌ی قبل) زندگی می‌کنیم. در چنین جهانی، هیچ لحظه‌ای معادل با لحظه‌ی دیگر نخواهد بود. به همین دلیل می‌توانیم بگوییم: «هیچ لحظه‌ای در جهان معادل با لحظه‌ی دیگر نیست.» چنین تغییر تفکر عظیمی، مبتنی بر مشاهدات است و ما را حتی از پیش‌فرض‌های هراکلیتوس هم آن سوتر می‌برد.

جهانِ در حال انبساط، در کنار تصویر پویا‌یی که از آن در ذهن نقش می‌بندد به نتایج بسیار مهم‌تری می‌انجامد. این نتایج، همان نتایج مرتبط با آغاز و پایان جهان است.( کتاب بیگ بنگ، فلسفه و خدا – نشر سایلاو – صفحه 78)

پیش از کشف ساختار ستارگان، تقریباً تمام ماتریالیست‌ها، از دیدگاه ازلی و ابدی بودن ستارگان و روشنایی ابدی آن‌ها به واسطه‌ی منبعی تمام نشدنی حمایت می‌کردند. اما پیش‌تر آموختیم، تمام ستارگان (از جمله خورشید)، دارای عمر معین و محدودی هستند. این ستارگان با تبدیل هیدروژن به هلیوم، به حیات خویش ادامه می‌دهند و صد البته که با به اتمام رسیدن سوختشان، حیات آن‌ها نیز به پایان خواهد رسید.

پس از آشکار شدن این حقیقت، دسته‌ای به حمایت از تفکر تشکیل ستارگان جدید به جای ستارگان مرده و استمرار همیشگی این روند پرداختند. اما امروزه، نادرستی این تفکر هم اثبات شده است. یک‌روز در آینده‌ای دور، دیگر هیچ ستاره‌ای در فضا نخواهد بود و هیچ روشنایی رؤیت نخواهد شد. به دنبال مرگ ستارگان موجود، ستارگانی تازه تشکیل شده جای آن‌ها را خواهد گرفت، اما این روند تنها تا زمان وجود ماده خام لازم برای تشکیل ستارگان ادامه خواهد یافت.(کتاب بیگ بنگ، فلسفه و خدا – نشر سایلاو – صفحه 113)

حرف‌های فیزیک‌دان سرشناس، جان گریبین، مصداق این نکته است: «بزرگ‌ترین مشکل مربوط به نظریه بیگ‌بنگ، فلسفه است. حتی می‌توانیم بگوییم، الهیاتی است. پیش از این انفجار، چه چیزی وجود داشته است؟ این مسئله، به تنهایی انگیزه‌ی اولیه‌ی طرح مدل حالت پایدار را توجیه می‌کند. اما افسوس که این نظریه با مشاهدات در تناقض قرار داشت. بهترین راه خلاصی و نجات از این مشکلات، طرح مدل انبساط جهان از یک تکینگی و فرو ریزش آن و تکرار متداوم این روند تا بی‌نهایت است.»

طرح مدل نوسانی جهان بدون تکیه بر هیچ دلیل مشاهداتی یا نظری، تنها و تنها به خاطر گریز از پذیرش وجود یک قدرت خارج از جهان است؛ قدرتی که از تفکر وجود نقطه‌ی آغاز برای جهان ناشی می‌شود. اما تلاش‌ها به اثبات هیچ‌چیز نمی‌انجامد. قدرتمندی دلایل بیگ‌بنگ تا حدی است که حتی ناراضیان و پریشان‌احوالان از نتایج فلسفی این نظریه هم با تکرار این نظریه در جست‌وجوی راهی برای گریز از پذیرش نتیجه‌ی فلسفی آغاز جهان هستند.(کتاب بیگ بنگ، فلسفه و خدا – نشر سایلاو – صفحه 145)

کتاب بیگ، بنگ فلسفه و خدا - نشر سایلاو

بیگ بنگ، فلسفه و خدا

مقدمه مترجم برای کتاب بیگ بنگ، فلسفه و خدا

جهانی که در آن به سر می‌بریم، چگونه به وجود آمده است؟ اصلاً آیا تولدی در کار بوده است؟ پیدایش قوانین علمی حاکم بر جهان به چه صورت بوده است؟ آیا نظمی که در جای‌جای جهان شاهد آن هستیم، پیامی درباره خالق جهان در بردارد و یا مشاهده این نظم، به عنوان عاملی تأثیرگذار در استنتاج وجود طراح، ایفای نقش می‌کند؟ آیا جهان، ازلی و ابدی است و یا خالقی آن را به وجود آورده است؟ سرنوشت این جهان چه خواهد شد؟

این‌ها از جمله پرسش‌هایی هستند که ذهن بشر را از زمان‌های دور به خود مشغول کرده‌اند. تا پیش از ظهور علم به معنای امروزی آن، فلاسفه با اندیشه‌ورزی‌های صرف به این سوال پاسخ می‌دادند و بعدها مذاهب غیرتوحیدی، هم‌چون بودیسم و ادیان توحیدی (اسلام، مسیحیت، یهودیت)، ادعاهای خود را در این‌باره مطرح کردند. در این میان، دیرپاترین ادعاها از آنِ مکاتب فلسفی بوده است. می‌توان گفت در سرتاسر طول تاریخ، در کنار دیدگاه‌های فرعی (لاادری‌گری، پان‌تئیسم و…)، دو دیدگاه اساسی برای پاسخ به این پرسش وجود داشته است:

1) ماتریالیسم: پایه‌های نظری ماتریالیسم به یونان‌باستان باز می‌گردد. براساس این دیدگاه، ماده ازلی و ابدی است و سوای آن، هیچ عنصر دیگری وجود ندارد. پر واضح است که در صورت پذیرش ازلیت ماده، خدای خالق ماده نیز وجود نخواهد داشت. ماتریالیسم علی‌رغم تغییر در شکل و شیوه‌ی خود، در تمام طول تاریخ از عدم وجود خدا و باور ازلیت و ابدیت ماده حمایت کرده است.

2)  تئیسم: خداباوران و معتقدان به ادیان توحیدی از همان ابتدا به خلق ماده و جهان از نیستی باور داشته‌اند. بر این اساس، خدای یگانه، جهان را از عدم خلق کرده است و در نهایت، روزی مرگ جهان فرا خواهد رسید.

به هر روی، با ظهور علم، پرسش‌های فوق، بیش از همه با استناد به نظریه‌های علمی پاسخ داده می‌شد و مکاتب فلسفی، حقانیت خود را لابلای این پاسخ‌ها جستجو می‌کردند. تا اوایل قرن بیستم، نظریه «جهان ایستا[1]» به این پرسش‌ها پاسخ می‌داد. این نظریه، ابعاد جهان را نامتناهی در نظر می‌گرفت. بر اساس این مدل، جهان از زمان ازل وجود داشته است و تا بی‌نهایت نیز، وجود خواهد داشت. جهان، چه از نظر فضا و چه از نظر زمان، نامحدود در نظر گرفته می‌شد. فلسفه ماتریالیسم نیز که از زمان‌های دور، ماده را به عنوان یگانه عنصر گیتی قلمداد می‌کرد و وجود هر چیزی جز ماده را انکار می‌کرد، با استناد به این نظریه علمی به گسترش نفوذ خود پرداخت؛ تا جایی که در قرن 19 به واسطه دیالکتیک مارکس، طرفداران فراوانی دست و پا کرد.

جورج پولیتزر، فیلسوف نامی ماتریالیست با استناد به همین مدل در کتاب خود با نام «اصول اساسی فلسفه[2]»، عدم خلقت جهان از سوی خدا را این‌گونه تبیین می‌کند:

«جهان، خلق نشده است. اگر خلق شده بود، می‌باید تنها در یک لحظه از سوی خدا و از نیستی به وجود می‌آمد. برای پذیرش آفرینش، در وهله اول باید وجود لحظه‌ای را نشان داد که بیش از آن لحظه، جهان وجود نداشته باشد و در ثانی، هستی، پس از نیستی به وجود آمده باشد. این هم، ادعایی نیست که علم بتواند آن را بپذیرد».

البته که جرج پولیتزر، چنین ادعایی را با تکیه بر مدل جهان ایستای قرن نوزده مطرح می‌کرد. بعدها پیشرفت علم و بلوغ کیهان‌شناختی در قرن بیست، مدل جهان ایستا را برای همیشه نابود کرد و سپس بزرگ‌ترین اکتشاف عصر و شاید هم بزرگ‌ترین کشف تمامی اعصار به وقوع پیوست.

نظریه بیگ‌بنگ نشان داد، جهان در حدود 15میلیارد سال پیش از نقطه‌ای تکین و وضعیتی بسیار داغ و با چگالی بی‌نهایت بر اثر انفجاری بزرگ به وجود آمده است. سپس، رفته رفته از میزان این چگالی و حرارت کاسته شده و جهان از دنیای زیر اتمی گرفته تا ستارگان و سیاره‌ها تشکیل شده‌اند. نظریه بیگ‌بنگ، انبساط مداوم جهان را تبیین می‌کند. بر این اساس، تمام کهکشان‌ها از یک نقطه نشأت گرفته و مثل یک بالن تورمی انبساط می‌یابند و مرتب از یک‌دیگر دورتر و دورتر می‌شوند. این نظریه، همین‌طور پایان جهان را برحسب یکی از دو سناریوی پیش‌بینی شده‌ (فروریزش بزرگ و یا سرمای بزرگ) تبیین می‌کند.

پیامدهای فلسفی و الهیاتی ناشی از این نظریه، شگفت‌انگیز است. در وهله نخست، بیگ‌بنگ نشان می‌دهد جهان از نیستی به وجود آمده است و پیش از آن، فضا-زمان وجود نداشته است. به تعبیر لومتر، «جهان در روزی آفریده شده که قبل از آن، دیروزی نبوده است». هم‌چنین این نظریه، پایان جهان را به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد در آینده‌ای نه چندان دور، پس از آن‌که انبساط جهان به حد معینی رسید، گسترش جهان تحت تأثیر نیروی گرانش، معکوس خواهد شد و با وقوع سناریوی «فروریزش بزرگ»، زمان و جهان هر دو نیست خواهند شد (اگر مرگ حرارتی تا آن هنگام رخ نداده باشد). پیامدهای الهیاتی ناشی از این نظریه تا به حدی است که آرتور ادینگتون، تفکر وجود نقطه آغاز برای جهان را به لحاظ فلسفی زشت و کریه می‌پندارد. با این همه، حتی مخالفان پر و پا قرص این نظریه هم می‌پذیرند که صحت این نظریه، معادل با پذیرشِ آفرینش از عدم است. چرا که غیرقابل تعریف بودن و نبود قوانین فیزیکی، دو ویژگی مورد انتظار از مفهوم نیستی، هر دو در آغاز جهان صدق می‌کنند.

درباره‌ی این شگفت‌انگیزترین کشف جهان کتاب‌های بسیاری به رشته‌ی تحریر درآمده است. در بین چند کتابی که در رابطه با این نظریه خوانده‌ام این کتاب توجهم را به خود جلب کرد. توجه کافی و نگاه درست به نتایج فلسفی ناشی از این نظریه، نقطه‌ی تمایز این کتاب به شمار می‌آید. مضاف بر این، شاید کمتر کتابی بتوان یافت که با این حجم اندک سیطره‌ی وسیعی از مطالب را پوشش داده باشد و در عین حال پاسخ‌هایی علمی، عقل‌گرایانه، روشن و البته مختصر به هستی شناختی‌ترین سؤالات زندگی بدهد.

وجه تمایز برجسته جانر تاسلامان با دیگر نویسنده‌ها، تلاش برای یکپارچگی حوزه‌های علم، فلسفه و دین است. با مطالعه این کتاب نه تنها پاسخ‌هایی که در ابتدا مطرح شد را خواهید یافت، بلکه با پرسش‌ها و پاسخ‌های به مراتب بیشتری مواجه خواهید شد. از سوی دیگر جانرتاسلامان، غیر از بررسی مکاتب فلسفی مختلف و حقانیت آن‌ها، مدل‌های علمی جایگزین و رقیب را نیز بررسی می‌کند. برای مثال لاادری‌گری کانت، جهان‌های موازی هاوکینگ، مدل حالت پایدار و نوسان خلاء و … همه و همه در این کتاب با دقتی موشکافانه بررسی شده‌اند.

در ویراست حاضر کتاب، علاوه بر نسخه ترکی، نسخه انگلیسی کتاب را نیز مدنظر قرار دادیم. برخی مثال‌های علمی در نسخه انگلیسی روشن‌تر بیان شده بود و در برخی زمینه‌ها نیز، نسخه انگلیسی با تفصیل بیشتری به مطلب می‌پرداخت. بنابراین به نویسنده کتاب پیشنهاد دادم برای کامل‌تر شدن کتاب، بخش‌هایی از متون نسخه انگلیسی را که در نسخه ترکی وجود ندارد، به آن بیفزاییم. نویسنده نیز با روی گشاده از این پیشنهاد استقبال کرد. برای مثال، در بخش پروتئین‌ها و احتمالات، 3 صفحه از نسخه انگلیسی را افزوده‌ام. همین‌طور، معادل انگلیسی واژگان تخصصی را به ویراست جدید افزودم و پانویس‌های بیشتری به کتاب اضافه کردم.

در پایان از دکتر جانرتاسلامان بابت راهنمایی‌های ارزنده‌شان و نیز شما مخاطبان عزیز سایلاو برای انتخاب این کتاب سپاسگذارم.

رامین کریمی ثالث

22/5/98

[1]  Static Universe Model

[2]  Principes Fondametaux de Philosophie

دیدگاه‌ها

1 دیدگاه برای کتاب بیگ بنگ، فلسفه و خدا

  1. سعید مرادی

    اولین کتابی که از سایلاو خریدم همین کتاب بود نمایشگاه کتاب همدان. موقع خوندن کتاب اصلا احساس نمی کنید کتاب فلسفی دستتون گرفتید. ترجمه بسیار روان هست و اصطلاحات فلسفی به خوبی پانویس شدن. انتظار داشتم کتاب مسئله بیگ بنگ رو پوشش داده باشه اما غیر از چند فصل اول که توضیح علمی نظریه بیگ بنگ بود به خیلی از ابعاد پرداخته. اینم بگم نویسنده کاملا طرفدار اثبات وجود خدا با علم هست، و با این دیدگاه کتاب رو نوشته. اما خوبیش اینه که نظریه های مخالف رو تقریبا کامل بررسی کرده. آشنایی من با سایلاو با این کتاب عالی بود. تنها ایرادی که می تونم بگیرم ازتون اینه که واقعا کم کار هستید. ای کاش فعالیتتون رو به خصوص در مورد کتاب های حوزه علم مدرن و فلسفه بیشتر کنید. عالی هستید

افزودن دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *