THE BRAINTRUST CHYRCHLAND
THE BRAINTRUST CHYRCHLAND
کاور پشت

اخلاق و مغز مشاور

عنوان فرعی: علم اعصاب درباره اخلاق چه می گوید؟

دکتر معصومه ملکیان

تعداد صفحه: 312 + 8 صفحه گلاسه رنگی نوبت چاپ: اول/1400 قطع: رقعی

مجموعه مطالعات میان رشته ای / قفسه جهان مغز

انتشارات سایلاو

ترجمه فارسی این اثر نخستین بار از سوی نشر سایلاو منتشر شده است.

معرفی کتاب

اخلاق و مغز مشاور (the brain trust) با عنوان فرعی علم اعصاب درباره اخلاق چه می گوید نوشته پاتریشیا چرچلند، پیشگام فلسفه در علوم اعصاب است. چرچلند در این کتاب با رویکردی متکی بر نظریه تکامل به جستجوی ریشه های اخلاق در مغز می پردازد. او با تلفیق دانش مغز و فلسفه به مهم‌ترین پرسش‌های اخلاقی پاسخ می دهد؛ پرسش‌هایی از قبیل اخلاق چیست؟ از کجا نشات می گیرد؟ و چرا بیشتر ما انسان‌ها اغلب به ندای اخلاق گوش فرا می دهیم؟ این کتاب، برنده جایزه ممتاز زیست شناسی و علوم زیستی (Excellence in Biology & Life Sciences) انجمن فیزیک آمریکا و برنده جایزه یکی از بهترین کتاب‌های منتخب آکادمیک در سال 2012 شده است.  نشر سایلاو کتاب اخلاق و مغز مشاور را برای اولین بار در کشور با ترجمه دکتر معصومه ملکیان به عنوان یک مطالعه میان رشته ای جذاب بین حوزه های اخلاق، فلسفه و علم اعصاب در قالب یکی از کتاب های مجموعه مطالعات میان‌رشته‌ای خود منتشر کرده است. 

 بخشی از پرسش هایی که پاسخ آن را در اخلاق و مغز مشاور خواهید یافت

ارزش های اخلاقی از کجا سرچشمه می گیرند؟ چگونه مغزها به این نتیجه می رسند که از دیگران مراقبت کنند؟ اصلا چگونه مغزها به چیزی اهمیت می دهند یا از آن مراقبت می کنند؟ نحوه توجه نورون ها چگونه است؟ چرا مورچه ها سطوح بالاتری از نوع دوستی را نسبت به انسان ها نشان می دهند؟ آیا فقط انسان ها دارای اخلاق هستند؟ چرا موش ها بچه های خود را جزئی از خود می دانند؟ آیا مغز افراد جامعه ستیز متفاوت است؟ آیا جامعه ستیزی وراثتی است؟ آیا حیوانات متقلبان را درمیان خود تنبیه می کنند؟ از قضاوت با مصیبت چه می دانید؟ چگونه مردم به چنین سیستمی اعتماد می کرده اند؟ پاتریشیا چرچلند تلاش کرده است در کتاب اخلاق و مغز مشاور  از دیدگاه نوروفلسفه به این پرسش ها و بسیاری پرسش های دیگر در زمینه اخلاق پاسخ دهد.

اخلاق و مغز مشاور: پلی بین فلسفه، علم اعصاب و علم اخلاق

فیلسوف و دانشمند هر دو در یک کشتی هستند؛ جمله معروفی است از کواین که اگرچه نزدیک به پنجاه سال از قدمت آن می‌گذرد اما به بهترین شکل رویکرد این کتاب را توصیف می کند.  پاتریشیا چرچلند به عنوان  بنیانگذار فلسفه عصب شناسی (نوروفلسفه)  در جهان  و البته نخستین نوروفیسلوف جهان برای پاسخ به مهم ترین پرسش های اخلاقی بشر رویکردی میان رشته ای را اتخاذ کرده است؛ او در جایی از کتاب می‌نویسد: «فلسفه اخلاقی معاصر در اغلب موارد فراتر از عقیده صرف نمی رود چرا که ارتباطی با تکامل مغز ندارد. به نظر می رسد پاسخ های مهم فلسفی در خصوص اخلاق باید علوم اعصاب و فلسفه عصب شناسی را هم لحاظ کنند وگرنه چاره ای جز گمانه زنی نخواهند داشت.» چنین رویکردی این کتاب را به یک مطالعه میان رشته ای جذاب بین حوزه های فلسفه، علم اعصاب و اخلاق تبدیل کرده است. 

قضاوت با مصیبت به عنوان سیستم اخلاقی دستگاه قضا

پاتریشیا چرچلند کتاب اخلاق و مغز مشاور را با مثال تکان دهنده ای آغاز می کند. این که دستگاه قضایی اروپا چگونه صدها سال به قضاوت با مصیبت به عنوان سیستمی برای تشخیص گناهکار از بی گناه اعتماد می کرده است. گذشته از سیستم قضا چگونه مردم متوجه چنین عدم کارکرد اخلاقی چنین سیستمی نمی شده اند. چرچلند در صفحه 15 کتاب می نویسد:

ایده اصلی ساده بود: با مداخله خداوند، فرد متهم به دزدی به ته آب فرو می رود و یا دست فرد متهم به زنا بعد از قرار دادن سیخ داغ نمی‌سوزد و به همین سادگی بی‌گناهی او ثابت می شود. فقط فرد گناهکار است که غرق می شود یا می‌سوزد. (در مورد جادوگران، این آزمون “عفو” کمتری داشت: اگر جادوگری که به او اتهامی زده شده بود غرق می شد دلیلی بر بی‌گناهی او بود و اگر روی سطح آب می‌ماند، گناهکار بود و درنتیجه، به آتشی که در انتظار او بود افکنده می‌شد.) من و دوستم نقشه ای کشیدیم. او باید به دروغ مرا به دزدیدن کیف پولش متهم می کرد و من باید دستم را روی اجاق گاز می گذاشتم تا مشخص شود دستم می سوزد یا نه. کاملاً قابل پیش بینی بود که دستم می سوزد و سوخت. با توجه به نتیجه این آزمایش که روشن و بدیهی است، چگونه مردم به قضاوت با مصیبت به عنوان سیستم قضا اعتماد می کرده اند؟ (اخلاق و مغز مشاور – پاتریشیا چرچلند – معصومه ملکیان – نشر سایلاو – صفحه 15)

ارزش های اخلاقی مبتنی بر مغز : فصل دوم کتاب اخلاق و مغز مشاور

فصل دوم کتاب به ارزش های اخلاقی مبتنی بر مغز می پردازد. اهمیت این فصل به این خاطر است که ارزش های اخلاقی زمینه ساز  زندگی اجتماعی هر یک از ما انسان ها هستند و مهم تر از آن، تمایلات اجتماعی علت کردارهای اخلاقی بشر به شمار می‌آیند.  پاتریشیا چرچلند در این فصل خاستگاه ارزش‌های اخلاقی و تمایلات اجتماعی را در مغز جستجو می کند. این که آیا فقط انسان ها دارای اخلاق هستند هم پرسش مهمی است که در این فصل از کتاب اخلاق و مغز مشاور پاسخ داده می شود. با این حال چرچلند معتقد هست که انسان‌ها فاقد مجموعه واحدی از ارزش های اخلاقی هستند:

در برخی از فرهنگ ها کشتن کودک معلول یا ناخواسته پذیرفتنی است، درحالی که فرهنگ های دیگر آن را ازنظر اخلاقی مکروه می دانند؛ در برخی از فرهنگ ها خوردن تکه ای از گوشت بدن دشمن کشته شده مشخصه یک جنگجوی شجاع است، درحالی که دیگر فرهنگ ها این عمل را وحشیانه می دانند. (اخلاق و مغز مشاور – پاتریشیا چرچلند – معصومه ملکیان – نشر سایلاو – صفحه 44)

دلبستگی، اخلاق، علم اعصاب و نوروبیولوژی

فصل سوم از کتاب اخلاق و مغز مشاور به تفصیل به تکامل مغز پستانداران و چگونگی تأثیر آن بر مراقبت و توجه، ضمن بررسی نقش هورمون هایی مانند اکسی توسین، می پردازد. پاتریشیا چرچلند دلبستگی را به عنوان پلتفرم عصبی اخلاق معرفی می کند؛ اینکه چگونه دایره مراقبت افراد از سطح فرد فراتر می رورد و حتی دیگران را هم شامل می شود. ارزش های خانواده، تعلق داشتن و تمایل به متعلق بودن هم در این فصل بررسی می‌شوند. طبیعتا اگر اخلاق وابسته به نوروبیولوژی مغز باشد در آن صورت باید در مغز افراد جامعه ستیز هم تفاوت‌های مشهودی وجود داشته باشند. چرچلند در صفحه 65 کتاب، افراد جامعه ستیز را این گونه تعریف می کند: «افرادی که جامعه ستیز بودن آن ها تشخیص داده شده معمولاً شش مورد یا تعداد بیشتری جنایت در پرونده جرائم خود ثبت کرده اند و بعید است روابط طولانی مدتی داشته باشند، متقلب و فریبکار هستند و تمایلی ندارند احساسات عمیق، چه مثبت و چه منفی، در مورد بیشتر چیزها داشته باشند.» چرچلند نه تنها نشان می دهد مغز افراد جامعه ستیز متفاوت از افراد عادیست بلکه جامعه ستیزی از ریشه های وراثتی نیز برخوردار است:

مطالعات انجام شده روی دوقلو ها و خانواده ها نشان می دهد که جامعه ستیزی تقریباً 70 درصد ارثی است؛ شرایط دوران کودکی مانند سوءاستفاده و مورد بی توجهی واقع شدن هم می تواند روی آن دسته از افرادی که ازنظر ژنتیکی مستعد جامعه ستیزی هستند، تأثیر بگذارد. (اخلاق و مغز مشاور – پاتریشیا چرچلند – معصومه ملکیان – نشر سایلاو – صفحه 67)

همکاری، اعتماد و رابطه بین ژن ها و رفتار در اخلاق

نویسنده در فصل چهارم کتاب اخلاق و مغز مشاور، همکاری، به ویژه همکاری میان انسان ها، و داده های مربوط به نقش اکسی توسین در همکاری و اعتماد را مورد بررسی قرار می‌دهد. اگر به رابطه بین بیولوژی و اعتماد تردید دارید احتمالا داده هایی مثل به از بین بردن تردیدتان کمک خواهد کرد: «سطح اکسی توسین در مایع مغزی نخاعی زنانی که در کودکی مورد کودک آزاری یا بی توجهی قرار گرفته اند به طرز چشمگیری کمتر از میزان آن در زنان دیگر است.» اینکه آیا می توان مفاهیمی مثل همکاری و اعتماد را تا سطح هورمون هایی مثل اوکسی توسین تقلیل داد موضوع این فصل هست. همین طور درباره تنبیه و مجازات نوع دوستانه  هم در این فصل خواهید خواند.

نه به عنوان یک قاعده : فصل هفتم کتاب اخلاق و مغز مشاور

پاتریشیا چرچلند در فصل هفتم کتاب، با موضوع قواعد و نقش آن ها در رفتار اخلاقی، بحث را به قالب فلسفی سنتی تر می کشاند.د منظور او از نه به عنوان یک قاعده این است که در اصل هیچ قاعده کلی ای برای اخلاق وجود ندارد. او نشان می دهد که تلاش برای طرح قواعد اخلاقی یکسان هر قدر هم که مطلوب باشند، راه به جایی نخواهد برد. برای مثال او در صفحه 231 از کتاب اخلاق و مغز مشاور می نویسد: 

قواعد مطلوبی که اغلب با عنوان مرکز اخلاق از آن ها یاد می شود، معمولاً با دیگر قواعد مطلوب در تضاد هستند: «کار خیر از خانه شروع می شود » معمولاً با «همسایه ات را همان طور دوست بدار که خودت را دوست داری » در تضاد است؛ «دروغ گناه است » ممکن است در تضاد با «نامهربانی گناه است » باشد. «به والدین خود احترام بگذارید » ممکن است با «هرگز به یک قاتل کمک نکنید و شریک جرم او نشوید » در تضاد باشد.  برای مثال، یکی از قواعد پیش نمونه ای که مردم به آن استناد می کنند این است که «کشتن گناه است ». بااین حال، اکثر افراد اعتقاد قاطع دارند که کشتن در جنگ قابل قبول است، اگرچه حتی در جنگ هم گاهی اوقات کشتن اشتباه است- برای مثال، کسی اسیران جنگ را نمی کشد یا اینکه کسی افراد غیرنظامی را نمی کشد، هرچند حتی در این مورد هم دیدگاه های متفاوتی وجود دارد درباره اینکه آیا کشتن غیرنظامیان درصورتی که داوطلبانه به عنوان سپر انسانی به نفع دشمن عمل کنند اشتباه است یا نه….(اخلاق و مغز مشاور – پاتریشیا چرچلند – معصومه ملکیان – نشر سایلاو – صفحه 232)

دین، وجدان و  اخلاق : فصل پایانی کتاب اخلاق و مغز مشاور

چرچلند در این فصل به دقت مفاهیمی چون درست و نادرست را از منظر مکاتب مختلف بررسی می کند. او اگرچه منکر رابطه بین دین و اخلاق نمی شود اما ارتباط را از نوع جامعه شناسی قلمداد می کند و نه متافیزیکی. از نظر پاتریشیا چرچلند: «اخلاق پدیده ای طبیعی است که نیروهای انتخاب طبیعی آن را محدوده کرده اند و ریشه در نوروبیولوژی ما دارد».

بریده هایی از کتاب

به طور کلی، در سیاست گذاری و حفظ صلح، کاربرد قاعده «با دیگران همان گونه رفتار کن که » فقط مسئله ساز است و معمولاً به معنای واقعی کلمه اِعمال نمی شود. من اگر افسر پلیس باشم، فردی که مرتکب کودک رُبایی شده را گیر می اندازم و آرزو نمی کنم که او مرا گیر بیاندازد. به همین ترتیب، ممکن است اعضای هیئت منصفه احساس کنند که باید متهم را به زندان محکوم کنند، بدون اینکه آرزو کنند خودشان به زندان فرستاده شوند، حتی اگر به همین اندازه هم مقصر بوده باشند و الی آخر. (اخلاق و مغز مشاور – پاتریشیا چرچلند – معصومه ملکیان – نشر سایلاو – صفحه 235)

دیدگاه‌ها

1 دیدگاه برای اخلاق و مغز مشاور

  1. محمد

    سلام این کتاب کی منتشر میشود؟

    • سایلاو

      سلام، حداکثر تا اواسط دی ماه منتشر خواهد شد. با سپاس از همراهی شما

افزودن دیدگاه