معرفی کتاب
درباره کتاب نژاد برتر: ظهور مجدد علم نژادشناسی
کتاب نژاد برتر: علم درباره نژادپرستی چه می گوید؟، نوشته آنجلا ساینی، داستان فجایع برآمده از باور به تفاوت های بیولوژیکی بین نژادهای مختلف را به تصویر می کشد و به تاریخ علم نژادشناسی و سهم جریان های علمی در بروز فجایعی چون یوژنیک می پردازد. کتاب حاضر، این حقیقت را برملا می سازد که قدرت های سیاسی به مدت قرن ها از علم به عنوان ابزاری برای توجیه نابرابری ها و نژادپرستی خود استفاده کرده اند و گروه های عادی مردم هم با آغوش باز به استقبال از ایده برتری نژادی رفتند.
ساینی هم چنین در این کتاب تلاش می کند تا تعریفی صریح و روش از نژاد ارائه دهد. او تمام طبقه بندی های ممکن نژادی را بررسی می کند و نشان می دهد هیچ طبقه بندی زیست شناختی مبتنی بر برتری نژادی یک گروه بر دیگری وجود ندارد. در اصل، نژاد در بهترین حالت چیزی فراتر از تفاوت های ظاهری هم چون رنگدانه های پوستی و بافت مو نیست و هیچ تفاوت درونی متمایزکننده ای بین گروه های مختلف انسان ها وجود ندارد که بر اساس آن بتوان انسان ها را به یک نژاد منسوب دانست. با مطالعه کتاب نژاد برتر درخواهید یافت هیچ متغیر ژنی وجود ندارد که تنها در یک نژاد خاص وجود داشته باشد و در دیگر نژادها به چشم نخورد. در حقیقت، تنها یک نژاد وجود دارد و آن هم نژاد انسان است. کتاب نژاد برتر نوشته آنجلا ساینی با ترجمه زهره مرصوص توسط نشر سایلاو به عنوان یکی از کتاب های حوزه علم مدرن و فلسفه منتشر شده است.

کتاب نژاد برتر - نشر سایلاو
علم درباره نژادپرستی چه می گوید؟
آنجلا ساینی در کتاب نژاد برتر: ظهور مجدد علم نژادشناسی نشان می دهد چگونه برخی دانشمندان مصرانه بر عقیده بیولوژیکی و واهی خود مبنی بر تفاوت بین نژادها تاکید کرده اند و به جنابات و فجایع برآمده از چنین نگاهی می پردازد.
پس از وحشت هایی که رژیم نازی در جنگ جهانی دوم به وجود آورد، جریان غالب علمی جهان به مطالعات یوژنیک و پژوهش های معطوف به تفاوت نژادی پشت کرد. اما باز هم شبکه گسترده ای از دانشمندان نژادپرست و طرفداران تفاوت نژادی، با تاسیس ژورنال ها و موسسات پژوهشی تلاش کردند تا با پرداختن به زنجیره ای از مطالعات نشان دهند بین نژادها تفاوت فراوانی وجود دارد.
در حالی که حتی امروزه هم این تلاش های ناسیونالیستی ادامه دارند، آنجلا ساینی در کتاب نژاد برتر به بررسی دقیق ماهیت مخرب علم نژادشناسی می پردازد و نشان می دهد انسان ها به لحاظ بیولوژِیکی از یک نژاد هستند.
آیا به لحاظ علمی بین نژادهای مختلف تفاوت های بیولوژیکی معنی داری وجود دارد؟
آنجلا ساینی در کتاب نژاد برتر دیدگاه های مختلف دانشمندان نسبت به مسئله نژاد را بررسی می کند. او هم چنین به این سوال که آیا افراد منتسب به یک نژاد به لحاظ بیولوژیکی با یکدیگر اشتراکات معنی داری دارند یا نه پاسخ می دهد. آنجلا ساینی در صفحه 113 کتاب نژاد برتر: علم درباره نژاد پرستی چه می گوید؟ با استناد به یافته های ریچارد لوونتین، پروفسور ژنتیک دان دانشگاه هاروارد می نویسد:
گونه گونی در میان افراد یک «نژاد» بسیار بیشتر از گونه گونی میان نژادهای به اصطلاح متفاوت است؛ او نتیجه گرفت که حدود 85 درصد تنوع ژنتیکی که شاهد آن هستیم، درون جمعیت های محلی وجود دارد- اگر این شبکه را به کل جمعیت های قاره ای بسط دهید به رقم 93 درصد می رسید. در مجموع، حدود 90 درصد گونه گونی، درون طبقه بندی های نژادی کهنه قرار گرفتهاند، نه در میان آنها. از آن زمان تا به حال، دستکم یک نقد به شیوه آماری لوونتین مطرح شده است، اما امروزه اغلب متخصصان ژنتیک بر این باورند که هرچند بتوانند از داده های ژنومیک برای دسته بندی افراد بر اساس قاره ای که نیاکانشان از آن آمده اند، استفاده کنند (کاری که ما با چشم هم انجام میدهیم)، در واقع بزرگترین بخش تفاوت ژنتیکی انسان درون گروههای جمعیتی مشاهده شده است.
مارک جابلینگ، پروفسور خوش نام ژنتیک شناسی در دانشگاه لِستِر، به من می گوید که اگر یک بلای ناگهانی جهانی اتفاق بیفتد و همه حیات از بین برود و فقط پرویی ها باقی بمانند، 85 درصد تنوع ژنتیکی انسان به راحتی حفظ کردنی است. جابلینگ در توضیح خود می گوید: «این نتیجه بازتاب این حقیقت است که ما یکگونه جوان هستیم.» هومو ساپین ها یکگونه نسبتاً جدید هستند و به خاطر همین تازگی است که ما هنوز پیوند زیادی با یکدیگر داریم.
(کتاب نژاد برتر: ظهور مجدد علم نژادشناسی – نشر سایلاو صفحه 113)
مقدمه ناشر برای کتاب نژاد برتر: ظهور مجدد علم نژادشناسی
شاید بررسی مفهوم نژاد از دیدگاه علم و تلاش برای مقابله با نژادپرستی با تکیه بر دادههای علمی در وهله اول چندان سودمند به نظر نرسد؛ چرا که نژادپرستی در هیچ برههای از تاریخ، توجیه خود را مرهون دادههای علمی نبوده است و صرفا در بزنگاههای تاریخی، علم را دستاویز خود قرار داده است. نژادپرستان، باور به برتری نژاد خود را مقدم بر هر نوع تجربهای میدانند و اگر هم هرازگاهی نقل قولی ناقص از گزارشهای علمی می کنند، صرفا از سر سوگیری تاییدی است و نه چیز دیگر.
آنطور که پیداست علیرغم نگاه علم مدرن به مفهوم نژاد، باور به برتری نژادی همچنان ادامه خواهد داشت. متاسفانه هر دو قشر آلوده به نژادپرستی، همچنان مقاوم به دادههای علمی به نظر میرسند. قشر نخست روشنفکران و سیاستمدارانی هستند که برای اعمال سیاستهای پوپولیستی خود و در جهت تامین منافع ملتها و دولتها نیاز مبرمی به زنده نگه داشتن حس نژادپرستی در مردم خود دارند و قشر دیگر هم، متشکل از مردم عادی است که صرفنظر از حقیقت با آغوش باز از باور به برتری نژادی خود استقبال میکنند. چه سعادتی بالاتر از اینکه بر حسب تصادف در کشوری به دنیا آمده باشی که سرآمد تمدن و هنر باشد و باز هم از سر بخت و اقبال، وارث خون پاک فرمانروایان و فرزانگانی باشی که تمثیلگر این نژاد پاک هستند. به این ترتیب اعتقاد به برتری نژادی، مستلزم نفی برابری نخواهد بود و گناه این خودبرتربینی به گردن جبرگرایی بیولوژیکی خواهد بود.
هر چه قدر هم بخواهیم وقایعی مثل هولوکاست و نسلکشیهای رخ داده شده در تاریخ را به عنوان سمبل های ننگین نژادپرستی در نظر بگیریم، باز هم ناگزیر به پذیرش این واقعیت خواهیم بود سرآغاز همه این فجایع، باور به برتری یک نژاد و پستتر دانستن نژادهای دیگر بوده است.
البته نژادپرستی هنوز در اکثر نقاط دنیا جریان دارد. برای کشورهایی مثل ایالات متحده، نژادپرستی در همین امروز جریان دارد و در کشورهای جهان سوم، که امروز، روزگار خوشی ندارند، باور به برتری نژادی به گذشتههای دور پیوند مییابد. آنها موشکافانه گذشته و روایتهای تاریخی را کنکاش میکنند تا سرنخهایی از همان نژاد برتر را بیایند.
باخواندن این کتاب، به درستی درخواهید یافت که نژاد نه یک مفهوم علمی بلکه، بیشتر یک ایدئولوژِی است. آنجلا ساینی در نژاد برتر نشان میدهد، تفاوت بین ملتها نه از نژاد برتر یا پستتر آنها، بلکه از فرهنگ و جامعه آنها نشات میگیرد و صرفا زاییده تفاوتهای اجتماعی است. در طول کتاب، فرضیههای علمی مطرح شده در باب نژادشناسی به دقت بررسی میشوند و نشان داده میشود که در اصل، هیچ تفاوت بیولوژیکی قابل توجهی بین ملتهای مختلف وجود ندارد و علم اگر وجود نژادهای مختلف را نفی نکند، لااقل هیچ داده قابل تاملی دال بر نژادپرستی ارائه نمیدهد.
اگرچه شاید انتشار این دست از کتابها از توانایی از بین بردن این پدیده غریزی خودبرترپندارانه برخوردار نباشد، اما میتواند تفکر فرد فرد آحاد یک جامعه را به سمت و سویی صحیح تر رهسپار کند. به این ترتیب خواهیم فهمید که موقعیت کنونی ژاپن، مرهون فرهنگ سختکوشی و کار و تلاش آنها بوده است و جمعیت فراوان گرسنگان آفریقا هم ارتباطی به نژاد آنها ندارد؛ بلکه عدم برنامهریزی صحیح، سیاستگذاری های غلط، حاکمان نالایق و مقاومت در برابر تغییر فرهنگ غلط باستانی عامل این فلاکت بوده است. با برداشته شدن مرزهای بین انسانها، انسانیت نیز فرصت بیشتری برای شکوفایی خواهد داشت.
بریده هایی از متن کتاب نژاد برتر: علم درباره نژادپرستی چه می گوید؟
برپایه پژوهش های این چنینی بود که سازمان یونسکو، در جولای 1950، اولین اعلامیه خود درباره نژاد را منتشر کرده و در یک اقدام هماهنگ برای ریشه کن کردن آنچه پیامد یک «سیستم فکری اساساً غیرعقلانی» تلقی میشد، روی اتحاد میان انسان ها تأکید کرد. قرار بود این اعلامیه آخرین نقطه پایان بر همه حرف و حدیث ها درباره این موضوع باشد، که نژادپرستی را یکبار و برای همیشه به آبریزگاه بفرستد. «دانشمندان به این اجماع نظر رسیده اند که تنها یک نوع بشر وجود دارد: که همه انسان ها به یکگونه تعلق دارند، هومو ساپین ها.»
(کتاب نژاد برتر: ظهور مجدد علم نژادشناسی – نشر سایلاو – صفحه 113)
دیدگاهها
هنوز دیدگاهی ثبت نشده است.