چگونه مانند یک امپراطور رومی بیندیشیم
چگونه مانند یک امپراطور رومی بیندیشیم
کاور پشت

چگونه مانند یک امپراطور رومی بیندیشیم؟ فلسفه رواقی مارکوس اورلیوس

مترجم: ماندانا افتخار

مجموعه مطالعات میان‌رشته ای

یک مطالعه میان‌رشته ای جذاب بین حوزه های فلسفه و روانشناسی

تعداد صفحه: 288 / نوبت چاپ: اول /قطع: رقعی

انتشارات سایلاو

معرفی کتاب

درباره کتاب چگونه مانند یک امپراطور رومی بیندیشیم

دونالد رابرتسون در چگونه مانند یک امپراطور رومی بیندیشیم،  زندگی و فلسفه­‌ی مارکوس اورلیوس، آخرین فیلسوف رواقی سرشناس در روم باستان، را درهم‌تنیده تا راهنمای امروزی و جذابی را در اختیار پیروان خرد رواقی­ بگذارد که قرن­‌هاست افراد بسیاری آن را به‌عنوان راهی برای دستیابی به تاب­آوری عاطفی بیشتر دنبال می­ کنند.

چگونه مانند یک امپراطور رومی بیندیشیم، خواننده را همراه با مارکوس به سفری متحول کننده می‌برد: از زمانی که مارکوس به‌عنوان نجیب‌زاده‌ای جوان در دربار هادریان نزد فلاسفه خردمند آن روزها تعلیم می‌گرفت تا زمانی که به‌عنوان امپراطور روم بر مسند قدرت نشست. رابرتسون در این کتاب نشان می‌دهد چگونه مارکوس از دکترین فلسفی رواقی‌گری و تمارین روانشناسی برای دستیابی به تاب‌آوری روانی و تحمل ناملایمات و مصائب فراوان استفاده کرده است و به خوانندگان کتاب نیز آموزه‌هایی ارائه می‌کند تا از همان روش‌ها در زندگی خود بهره ببرند.

این کتاب با ترکیب داستان‌های جالب‌توجه از زندگی مارکوس و بینش‌های روانشناسی مدرن و خرد رواقی‌ گری، راهنمایی همیشگی و ضروری برای مواجهه با چالش‌های روان‌شناختی و اخلاقی به شمار می‌آید. چگونه مانند یک امپراطور رومی بیندیشیم: فلسفه ی رواقی مارکوس اورلیوس با ترجمه ماندانا افتخار توسط نشر سایلاو منتشر شده است. 

درباره فلسفه رواقی مارکوس اورلیوس

کتابی که پیش روی خواننده ی گرامی است، سفری است در دل تاریخ، سفری به روم باستان و ملاقات با یکی از مهم‌ترین امپراطوران آن دوران؛ فیلسوف رواقی بزرگ، مارکوس اورلیوس. نویسنده این کتاب دونالد رابرتسون خوانندگان را به سفری تحول آفرین می برد، به سفری که تحولات زندگی مارکوس را از زمانی که جوانی نجیب زاده در دربار هادریان تحت تعلیم بهترین اساتید فلسفی آن دوران بوده تا زمانی که امپراطور روم و فیلسوف رواقی بزرگی شده توصیف می کند. کتاب حاضر، گرچه رنگ و بوی تاریخی دارد اما هدف زیرکانه ای را دنبال می کند که نه تنها آشنایی با روایت تاریخ آن دوران، بلکه آشنایی و فراگیری اصول فلسفه ای است که گزافه گویی نیست اگر بگوییم یکی از مهم ترین مکاتب فلسفی می باشد.
رابرتسون که خود بیست سال است در فلسفه ی رواقی گری تحقیق و تفحص می کند از آن جهت مارکوس اورلیوس را به عنوان شخصیت اصلی کتاب خود برگزیده که وی امپراطور روم بوده و از این جهت اطلاعات خوب و کافی از زندگی شخصی و اجتماعی وی در کتب تاریخی در دسترس است و در درجه دوم، وی یکی ازمهم ترین فلاسفه رواقی زمان خود بوده که از دوران طفولیت تحت تعلیم اساتید رواقی و کلبی بزرگی قرار گرفته. علاوه بر این، خود مارکوس اورلیوس نویسنده کتابی به نام تأملات می باشد که شامل مراقبه های رواقی وی و گفتگوهای خیالی با استادش روستیکوس زمانی که دیگر در قید حیات نبود می باشد. نکته ی جالب آن که مارکوس اورلیوس این کتاب را در بحبوحه ی جنگ های مارکومانی یعنی در زمانی که به عنوان امپراطور در صف مقدم نبرد بوده نگاشته که خود بیان گر این است که فلسفه ی رواقی تا چه حد در عمق جان وی نفوذ کرده و تا چه حد به او در زمان نبرد کمک کرده. رابرتسون نیز با ظرافت قلم خویش، همین مسئله را در جای جای کتاب بیان کرده است. وی همچنین در بیان مفاهیم رواقی گری از کتب تاریخی و فلسفی دیگر نیز استفاده کرده است و باعث شده خوانندگان با شخصیت های
برجسته تاریخی و فلسفی مختلف آشنا شوند.

(چگونه مانند یک امپراطور رومی بیندیشیم؛ فلسفه رواقی مارکوس اورلیوس – مقدمه مترجم – صفحه 11- نشر سایلاو)

رابطه روان درمانی و رفتاردرمانی شناختی با فلسفه رواقی گری

دونالد رابرتسون نویسنده کتاب چگونه مانند یک امپراطور رومی بیندیشیم در اصل، یک روان درمانگر رفتاری شناختی و مربی است. او در عین حال بیش از بیست سال از عمر خود را صرف پژوهش درباره فلسفه رواقی گری و رابطه آن با رفتاردرمانی شناختی کرده است. او چگونگی این رابطه را در صفحه 20 کتاب چگونه مانند یک امپراطور رومی بیندیشیم این گونه توضیح می دهد:

پس از فارغ‌التحصیلی، تحصیل و آموزش روان درمانی را شروع کردم، چراکه به نظر می رسید کمک به دیگران راهی برای اصلاح خود به من ارائه می داد که می توانستم آن را به تحصیلاتم در رشته فلسفه ربط دهم. این یک زمان گذار برای حوزه درمانی بود: رویکردهای روانکاوی فرویدی و یونگی به آرامی جای خود را به رفتار درمانی شناختی CBT  می دادند که از آن زمان به بعد به عنوان اصلی ترین روش مبتنی بر شواهد در روان درمانی تبدیل شد. رفتار-درمانی شناختی به شیوه فلسفی که من در جستجویش بودم قرابت بیشتری داشت چراکه ما را ترغیب به استفاده از عقل بر عواطف مان می کند. بااین حال، این کاری است که معمولاً برای چند ماه انجام می دهید و سپس آن را کنار می گذارید. قطعاً هدف این کار این نیست که شیوه کلی زندگی را در اختیار ما بگذارد.

 

(چگونه مانند یک امپراطور رومی بیندیشیم؛ فلسفه رواقی مارکوس اورلیوس – ترجمه ماندانا افتخار – صفحه 20- نشر سایلاو)

درباره رفتاردرمانی شناختی

یکی از رویکردهای مشهور روان‌درمانی، رفتاردرمانی شناختی یا درمان شناختی رفتاری است که به صورت مخفف از آن به عنوان CBT نام برده می شود. همان گونه که از نام این روش پیداست رفتاردرمانی شناختی ترکیبی از دو درمان رفتاردرمانی و شناخت درمانی است و عمدتا در خصوص مبتلایان به مشکلاتی چون افسردگی و اضطراب به کار می رود.

رفتاردرمانی شناختی از چنان اهمیتی برخوردار است که بسیاری از آن به عنوان انقلاب شناختی یاد می کنند. در این درمان، فرد با تغییر الگوهای فکری و باورهای خود، احساسات و  رفتارهای خود را تغییر می دهد. اساس این روش بر این اصل استوار است که ما هرگونه بیندیشیم، همان‌گونه هم احساس می کنیم و این افکار . احساسات رفتارهایمان را شکل می دهند. دونالد رابرتسون در چگونه مانند یک امپراطور رومی بیندیشیم، تلفیقی جذاب از رفتاردرمانی شناختی و فلسفه رواقی را به رشته تحریر درآورده است.

رویکرد دونالد رابرتسون به روان‌درمانی و فلسفه رواقی به عنوان یک مطالعه میان رشته ای

ابعاد درمانی مدرن لزوماً نسبت به هنر زندگی باستانی سقراطی متعادل تر است؛ اکثر ما این روزها به دنبال راه حل سریع برای مشکلات بهداشت روان خود هستیم.
علی رغم این، زمانی که من به عنوان یک روان درمانگر شروع به کار کردم، برایم مسلم شد که بیشتر مراجعینی که از اضطراب یا افسردگی رنج می بردند از درک اینکه پریشانی و ناراحتی آن ها به موجب ارزش های اساسی وجودی آن هاست سود می بردند. همه می دانند زمانی که اعتقادمان بر این باشد که اتفاقی بسیار بد رخ داده است، معمولاً درنتیجه ناراحت و آشفته می شویم. به همین ترتیب، اگر باور داشته باشیم که چیزی بسیار خوب و مطلوب است، با در معرض تهدید قرار گرفتن آن مضطرب می شویم و یا اگر بدانیم که قبلاً از دست رفته است،غمگین می شویم. به عنوان مثال، برای این که اختلال جمع هراسی را درک کنید، باید به این نتیجه برسید که عقاید منفی دیگران درباره ی شما ارزش خودخوری دارد، و چنان چه این افراد شما را دوست نداشته باشند بسیار ناخوشایند خواهد بود، بنابراین، تأیید آن ها برای شما از اهمیت بسزایی برخوردار می شود. حتی افرادی که از اختلال هراس اجتماعی شدید (جمع هراسی ) رنج م یبرند، به استثنای چند مورد، همگی هنگام صحبت با کودکان یا دوستان نزدیک خود درباره ی مسائل پیش پاافتاده احساس “راحتی” می کنند. علی رغم این، هنگام صحبت درباره مسائلی که فکر می کنند بسیار حائز اهمیت است با افرادی که فکر می کنند بسیار مهم هستند بسیار مضطرب می شوند. در مقابل، اگر جهان بینی بنیادی شما فرض کند که جایگاه شما در نظر دیگران پشیزی اهمیت ندارد، نتیجه این می شود که کاملاً از حوزه اضطراب اجتماعی خارج می شوید.
استدلال من این بود هرکسی که بتواند مجموع های سالم از ارزش های اصلی و منطقی تر را با بی تفاوتی به مسائلی که اکثر ما در زندگی بابت آنها نگران هستیم، برای خود اتخاذ کند، باید از نظر عاطفی تاب آوری بیشتری داشته باشد. فقط چیزی را که نمی توانستم متوجه شوم این بود که چگونه فلسفه و ارزش های سقراطی را با چیزی شبیه ابزار درمانی رفتاردرمانی شناختی ترکیب کنم. هرچند در همان زمان، در حالی که مشغول آموزش در مشاوره و روان درمانی بودم، همه چیز برای من تغییر کرد زیرا ناگهان با رواقی گری آشنا شدم.

(چگونه مانند یک امپراطور رومی بیندیشیم؛ فلسفه رواقی مارکوس اورلیوس – ترجمه ماندانا افتخار – صفحه 21- نشر سایلاو)

دیدگاه‌ها

دیدگاه‌ها

هنوز دیدگاهی ثبت نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “چگونه مانند یک امپراطور رومی بیندیشیم؟ فلسفه رواقی مارکوس اورلیوس”