معرفی کتاب
فهرست مطالب
درباره کتاب فیزیک اگزیستانسیال
هوسنفلدر کتاب فیزیک اگزیستانسیال را با این نقل قول از کارل سیگن آغاز می کند: ««فهم جهان هستی به همان شکلی که واقعاً هست بهمراتب بهتر از آن است که بر هذیانها، هرچند رضایتبخش و دلگرمکننده، پافشاری کنیم.» زابینه هوسنفلدر این فیزیکدان نظری برجسته معتقد است « اگر فیزیکدانها پا پیش نگذارند و آنچه را که فیزیک در مورد شرایط انسان میگوید توضیح ندهند، دیگران فرصت را غنیمت شمرده و از اصطلاحات رمزآلود ما برای ترویج شبهعلم سوءاستفاده خواهند کرد. اینکه درهمتنیدگی کوانتومی و انرژی خلأ به پای ثابت توضیحات درمانگران جایگزین، رسانههای معنوی و فروشندگان روغن مار تبدیل شدهاند، تصادفی نیست. یا مردمی که معتقدند مادربزرگشان هنوز زنده است آنهم به خاطر مکانیک کوانتومی(فقط اینجا و اکنون زنده نیست).» هوسنفلدر در فیزیک اگزیستانسیال نشان میدهد که برخی از ایدههای معنوی کاملاً با فیزیک مدرن سازگار هستند و درواقع برخی دیگر، توسط آن تأیید میشوند. و چراکه نه؟ فیزیکدانها در قرن گذشته بهخوبی آموختهاند کدام دست از باورهای معنوی هنوز با قوانین طبیعت سازگار هستند. به همین نسبت، اکنون میدانیم که برخی از توضیحات باور-محور که زمانی به معناسازی کمک میکردند و آرامشبخش بودند، اشتباه هستند.
هوسنفلدر فیزیک اگزیستانسیال را با چنین رویکردی نوشته است؛ این که فیزیکدان ها سرانجام باید پاسخ های مدنظر خود را به بزرگ ترین پرسش های فلسفی زندگی بشر با دیگران در میان بگذارند و به جای انتقاد مدام از شبه علم، پاسخ های سازگار با علم را در برابر مهم ترین پرسش های زندگی بشر ارائه کنند. او در فیزیک اگزیستانسیال به مهم ترین پرسش های انسان ها از خودآگاهی گرفته تا اراده آزاد، وجود جهان های موازی و… پاسخ می دهد. «بهطور خلاصه، این کتاب به پرسشهای بزرگی میپردازد که فیزیک مدرن مطرح کرده است؛ از پرسش در مورد تفاوت داشتن یا نداشتن لحظه حال با گذشته گرفته تا این ایده که ممکن است هر ذره بنیادی جهانی در خود داشته باشد و این نگرانی که قوانین طبیعت تعیینکننده تصمیمات ما هستند.»
از نگاه فیزیک مدرن آیا گذشته هنوز وجود دارد؟
هوسنفلدر در فصلی از کتاب با عنوان «آیا گذشته هنوز وجود دارد؟»، به مسئله زمان از دیدگاه فیزیک می پردازد و توضیح می دهد که «بر اساس قوانین نهادینهشدهی کنونی طبیعت، آینده، حال و گذشته همه به یک شکل وجود دارند. دلیل آن این است که، صرفنظر از اینکه منظور دقیق از وجود داشتن چیست، هیچ چیزی در این قوانین وجود ندارد که یک لحظه از زمان را از لحظهای دیگر متمایز کند. بنابراین، گذشته دقیقاً مانند زمان حال وجود دارد.» هوسنفلدر هم چنین به کلی تصور ما از اکنون را دگرگون می کند:
فیزیکدانها این پیامد گیجکنندهی نسبیت خاص را جهان بلوکی نامیدهاند. در این جهان بلوکی، آینده، حال و گذشته بهطور یکسان وجود دارند. فقط موضوع این است که ما آنها را یکسان تجربه نمیکنیم. و اگر همه زمانها بهطور یکسان وجود دارند، پس گذشته همه ما- و پدربزرگها و مادربزرگهایمان- به همان شکلی زنده است که ما در زمان حال هستیم. همه آنها در فضا-زمان چهاربعدی ما وجود دارند، همیشه بودهاند و همیشه نیز خواهند بود. خلاصه اینکه به قول جان لوید کمدین بریتانیایی، «زمان کمی شبیه یک منظره است، اینکه شما در نیویورک نیستید به این معنا نیست که آنجا وجود ندارد». -فیزیک اگزیستانسیال / زابینه هوسنفلدر / نشر سایلاو / صفحه 30
آغاز و پایان جهان هستی در فیزیک اگزیستانسیال
«در داستان کوتاه آسیموف، جهان به تدریج سرد و تاریک میشود. آخرین ستارهها میسوزند. زندگی به آن شکلی که ما میشناسیم دیگر وجود ندارد و خودآگاهیهای کیهانی جایگزین آن میشوند؛ ذهنهای بیجسمی که کهکشانها را در برگرفتهاند و آزادانه در فضا به اینسو و آنسو میروند.» این پایان نهایی جهان ماست. زابینه هوسنفلدر در این کتاب به قانون دوم ترمودینامیک و پیامدهای آنتروپی می پردازد. زمان در جهان هستی جهتی روبهجلو دارد که به آن پیکان زمان میگوییم- جهتی که آنتروپی افزایش پیدا میکند؛ که در یک جهت است، نه جهت دیگر. او سپس تلاش می کند به این پرسش پاسخ دهد که چرا هیچ وقت کسی جوان تر نمی شود؟
اما چرا هیچوقت کسی جوانتر نمیشود؟ فرآیندهای بیولوژیک مؤثر در پیری و علت دقیق آنها هنوز در دست تحقیق است اما به بیان ساده، ما به این دلیل پیر میشویم که در بدنمان خطاهایی روی هم انباشته میشوند که احتمال رخداد آنها وجود دارد، اما معکوس شدن خودبهخودی آنها بعید است. سازوکارهای ترمیم سلولی نمیتوانند این خطاها را به صورت نامحدود و با وظیفهشناسی کامل اصلاح کنند. بنابراین، کارآمدی اندامهای ما آهسته و ذره ذره کمی کمتر میشود، کشسانی پوستمان کمی کمتر میشود، زخمهایمان کمی کندتر بهبود پیدا میکنند. ممکن است به یک بیماری مزمن، زوال عقل یا سرطان مبتلا شویم و در نهایت، چیزی خراب میشود که قابلتعمیر نیست. یکی از اندامهای حیاتی تسلیم میشود، یک ویروس سیستم ایمنی ضعیفمان را شکست میدهد یا یک لخته خون مسیر انتقال اکسیژن به مغز را قطع میکند. ممکن است شما تشخیصهای متفاوت زیادی را در گواهی فوت افراد ببینید، اما آنها فقط جزئیات هستند. چیزی که واقعاً ما را میکشد، افزایش آنتروپی است.
-فیزیک اگزیستانسیال / زابینه هوسنفلدر / نشر سایلاو / صفحه 80
مغزها در فضای خالی
اگر کتاب ادعایی علیه واقعیت را خوانده باشید، می دانید که واقعیت برساخته مغز ماست و ما هرگز به واقعیت دسترسی نداریم. زابینه هوسنفلدر در فیزیک اگزیستانسیال به این مسئله از دیدگاه فیزیک مدرن می پردازد و پیامدهای فلسفی آن را بررسی می کند او در فصل سوم کتاب می نویسد:
این دستاورد(!) که واقعیت چیزی نیست جز برساختهای پیچیده که ذهن ما از دروندادهای حسی تولید میکند و ازاینرو با تغییر درونداد، ادراک ما از آن هم میتواند تغییر کند، از طریق فیلمها به فرهنگ عامه نیز راه پیدا کرده است. از جمله این فیلمها میتوان به ماتریکس (که در آن قهرمان داستان در یک شبیهسازی رایانهای بزرگ شده است، اما متوجه میشود که واقعیت تا حدودی متفاوت به نظر میرسد) و تلقین[1] (که در آن قهرمانان داستان به سختی در تلاشاند تا راهی برای تشخیص رویا از واقعیت پیدا کنند) و شهر تاریک[2] (که در آن خاطرات، هر نیمهشب تنظیم میشوند) اشاره کرد. البته این داستانها معمولاً از بیان اینکه واقعیت از اساس وجود ندارد پرهیز میکنند. حوزههایی وجود دارد که حتی هالیوود هم به سراغ آنها نمیرود.
اینکه ممکن است شما فقط مغزی منزوی در یک خمره یا در یک جهان خالی باشید که دروندادهای حسیاش، خطایِ ادراکیِ انسان بودن در سیاره زمین را ایجاد میکنند، ایده جدیدی نیست. این ایده که ما واقعاً نمیتوانیم هیچ چیز را به طور قطع بدانیم، به جز این واقعیت که خودمان وجود داریم، فلسفهای قدیمی است که بهعنوان نفسگرایی شناخته میشود. مثل همیشه، اولین اسناد نوشتاری از فکر کردن به این احتمال، مربوط به فیلسوفی یونانی به نام گرگیاس[3] است که حدود 2500 سال پیش میزیست. اما نفسگرایی بیشتر رنه دکارت[4] را در ذهن تداعی میکند که آن را با این جمله که «من فکر میکنم، پس هستم» خلاصه کرده و پس از مدتی طولانی افزوده است که هرگز نمیتواند از همه چیزهای دیگر اینقدر مطمئن باشد.
شاید امیدوار باشید که فیزیک از این معما نجاتتان دهد اما نمیدهد. بدترش هم میکند. دلیلش این است که من در توضیح جزئیات افزایش آنتروپی، نکته دردسرسازی را از قلم انداختم؛ اینکه آنتروپی در واقع همیشه افزایش پیدا نمیکند و اگر کاهش پیدا کند، اتفاقات عجیبی رخ میدهد. -فیزیک اگزیستانسیال / زابینه هوسنفلدر / نشر سایلاو / صفحه 96
تمایز بین دیدگاه های علمی و دیدگاه های فاقد علم
این شاید مهم ترین دستاورد هوسنفلدر در این کتاب باشد. او بین دیدگاه های علمی و فاقد علم تمایز ایجاد می کند. دیدگاه های فاقد علم دیدگاه هایی هستند که در حال حاضر توضیح علمی برای آن ها نداریم و این به معنای درست بودن یا درست نبودنشان نیست. « یکی از این باورها منشأ جهان ماست که نهتنها در حال حاضر نمیتوانیم آن را توضیح دهیم، بلکه اینکه اصلاً روزی بتوانیم آن را توضیح دهیم مورد تردید است.»
باید تأکید کنم که این به معنای آن نیست که جهانهایِ موازیِ مربوط به ایده جهانهای چندگانه واقعی نیستند بلکه به این معناست که هر ادعایی در مورد واقعیت آنها، بیعلم است. شما میتوانید آن را باور کنید یا نکنید اما علم در مورد درست یا نادرست بودنش چیزی نمیگوید- نمیتواند چیزی بگوید. برعکس، این معنا را نیز دارد که ایدهی وجودِ بینهایت نسخه از شما در جایی، با چیزهایی که ما میدانیم در تضاد نیست. به عبارتی، نوعی نظام اعتقادی سازگار با علم است.
در ستایش کتاب فیزیک اگزیستانسیال
«هوسنفلدر برخلاف بسیاری از نویسندگان علمی دیگر، به بررسی آن دست از ایدههای معنوی میپردازد که با فیزیک مدرن و علم سازگار است… او با گسترش حوزه تمرکز خود، به بررسی موضوعات مختلفی از خدا و معنویت و اراده آزاد تا خودآگاهی جهان، دوگانهانگاری (جدا بودن یا نبودن ذهن از بدن)، نظریه مهبانگ در مورد آغاز کیهان، وجود احتمالی جهانهای موازی و ایده زندگی ما در یک شبیهسازی رایانهای میپردازد… آن دسته از خوانندگانی که نمیدانند چگونه یک توضیح خوب علمی را از توضیح بد تشخیص دهند، اکنون میتوانند به «فیزیک اگزیستانسیال» مراجعه کنند… کتابی جذاب با استدلالهای بهشدت متعصبانه و متقاعدکننده.»
-نشریه نقد کتاب کِرکِس
«شگفتآورترین و جالبترین ویژگی کتاب، این ادعای نویسنده است که بسیاری از فیزیکدانهای همتراز او بهاندازه دانشمندان الهیات و عارفان عصر جدید در وارد کردن گمانهپردازی و باورهای مذهبی در تفکر علمی خود گناهکارند… «فیزیک اگزیستانسیال» راهنمایی آگاهیبخش و سرگرمکننده است درباره آنچه که علم میتواند و نمیتواند به ما بگوید. اگر خانم هوسنفلدر گاهی کمی بیشازحد متعصب به نظر برسد، خواننده بهسرعت او را میبخشد. بههرحال، کسی که توانایی برقراری ارتباط بین نگرانیهای دنیای بشری و پیچیدگیهای مرموز فیزیک را داشته باشد، حق دارد کمی هم به میل خود رفتار کند.»
-والاستریت ژورنال
«هوسنفلدر ایدههای پیچیده را با زبانی ساده و قابلفهم برای عموم، به زیبایی به تصویر میکشد… او با هدف نشان دادن تفاوتهای گمراهکننده بین روش علمی و داستانسرایی، خوانندگان را در یک سفر فکری جذاب با خود همراه میکند… هوسنفلدر علاوه بر نظرات قدرتمند خود، مصاحبههای روشنگرانهای با شخصیتهای برجسته در این حوزه انجام داده و نظرات آنها را نیز در کتابش آورده است… «فیزیک اگزیستانسیال» فوقالعاده است و خواندن آن برای همه کسانی که به هدف هستی میاندیشند، ضروری.» -نشریه بوکلیست
«کتابی فوقالعاده در زمینه فیزیک برای عموم خوانندگان… هوسنفلدر با استفاده از تحقیقات امروزی و تاریخی، پیوندهای عمیق بین فلسفه و روش علمی را نشان میدهد… این کتاب به خوانندگان علاقهمند به فلسفه علم و انواع پرسشهایی که علم امروز میتواند و نمیتواند به آنها پاسخ دهد، توصیه میشود.» -لایبرری ژورنال
«زابینه هوسنفلدر جواهری کمیاب است. فیزیکدانهای نظری دیگری نیز هستند که میتوانند برای مخاطبان عامهپسند بنویسند، اما تعداد بسیار کمی از آنها میتوانند این کار را بدون یاوهگویی انجام دهند. هیچ تعریف زیاده یا خودنماییای دیده نمیشود، بلکه با انتقال مستقیم و قوی ایدههای جدید در مرزهای علم مدرن روبرو هستیم. نتیجه، نهتنها آگاهیبخش، بلکه لذتبخش است.» -چارلز سیف، نویسنده کتاب «رمزگشایی از جهان هستی»
«زابینه هوسنفلدر با کندوکاوی بنیادین و نوین در مورد محدودیتها و قدرت توضیح علمی، به مهمترین پرسشهای وجودیای میپردازد که هسته کنجکاویهای ما را تشکیل میدهند و ما را اساساً به انسان تبدیل میکنند. کتاب او با ارائه برداشتی جذاب و فوقالعاده بدیع، فضایی برای امید، باور و ایمان در خانه خرد و عقلانیت باز میکند. برای مسیریابی بهتر در مقطع آشفته و پیچیده کنونی، حتماً باید این کتاب را بخوانید.»» -پریاموادا ناتاراجان، نویسنده کتاب «نقشهبرداری از آسمانها؛ ایدههای علمی بنیادینی که پرده از راز کیهان برمیدارند»
«هیجان برانگیز . . . کتابی که خوانندگان را تشویق میکند تا مفروضات تجربهشده را کنار بگذارند و از انجام این کار لذت ببرند… او با ایجاد تمایز بین دیدگاههای بیعلم و علمی، کمک میکند تا محدودیتهای علم در پاسخ به پرسشهای بزرگ زندگی را تشخیص دهیم.» –مجله ساینس
«زابینه هوسنفلدر که تا حدی روزنامهنگار سبک گانزو است، تا حدی کودکی کنجکاو، تا حدی معلم و تا حدی پژوهشگری چیرهدست، از استعداد منحصربهفردی در نویسندگی و عامهپسند کردن علم برخوردار است. نمیتوان نثر او را خواند و هیجانزده نشد، چراکه میداند چگونه هیجانات شما را برانگیزد. اما از گزافهگویی بیزار است. این باعث میشود نظراتش در مورد عمیقترین پرسشهای بشر و آنچه فیزیک درباره آنها میگوید، ارزش شنیدن داشته باشد و همچنین اطمینان میدهد که این کتاب، با کتابهای دیگر فیزیک که بهشدت در مورد مرزهای فیزیک پرحرفی میکنند، متفاوت خواهد بود. ممکن است شما با او موافق باشید و ممکن است نباشید. اما از این تجربه با دست پر بیرون خواهید آمد و طرز فکرتان در مورد جهان متفاوت از قبل خواهد بود.» -لورنس کراوس، نویسنده کتابهای پرفروش «فیزیک پیشتازان فضا»، «هستی از هیچ» و «فیزیک تغییرات آبوهوایی»
«کتابی هوشمندانه… هوسنفلدر به بررسی پرسشهای جذابی میپردازد… گرچه او ادعا میکند که «عملکرد فیزیکدانها در پاسخ دادن به پرسشها واقعاً خوب است، اما در توضیح دادن اینکه چرا دیگران باید به پاسخهایشان اهمیت دهند، واقعاً بد»، اما کنجکاوی و نثر هوشمندانهاش ثابت میکند که چنین ادعایی لزوماً درست نیست. قابلتوجه فیزیکدانهای جوان و آیندهدار.» -هفتهنامه پابلیشرز
«شاید انتظار نداشته باشید که جذابترین کتاب این ماه درباره علم باشد. هوسنفلدر فیزیکدان تحسینبرانگیزی است که نهتنها رشته علمی خود را بهخوبی توضیح میدهد، بلکه عموم خوانندگان را در برقراری ارتباط بین علم و معنویت درگیر میکند. کتاب هوسنفلدر را همراه با یک راهنمای پایه فیزیک بخوانید و مشتاقانه آماده شنیدن نتیجهگیریهایش باشید. اما مهمتر از همه اینکه، از این گردش علمی لذت ببرید.» -لسآنجلس تایمز
«من همیشه با زابینه هوسنفلدر موافق نیستم، اما همیشه مشتاق شنیدن حرفهایش هستم. او یکی از جسورترین اندیشمندان جوان ماست. و نهفقط در فیزیک. کتاب جدید هوسنفلدر ویترینی تماشایی و چشمگیر از دیدگاههای سنتشکنانه اوست.» -جان هورگان، نویسنده کتاب «پایان علم» و مدیر مرکز نوشتارهای علمی در مؤسسه فناوری استیونز
دیدگاهها
هنوز دیدگاهی ثبت نشده است.