تیپ جستجوگر
در این بخش از برگی از یک کتاب سایلاو، می خواهیم با هم انسان های دارای تیپ جستجوگر را بهتر بشناسیم و زندگی هلن کلر را به عنوان یکی از موفق ترین جستجوگران تاریخ ورق بزنیم. اگر کتاب چرا او؟ چرا عاشق شخص خاصی می شویم؟ را خوانده باشید؛ مطمئنا با دسته بندی که نویسنده کتاب، هلن فیشر از تیپ های شخصیتی ارائه می کند آشنا هستید و احتمالا قبل از هر کس دیگری به تیپ شخصیتی خود پی برده اید. هلن فیشر در کتاب چرا او نشان می دهد که به دلیل ترکیب ژنتیکی و نظام شیمیایی منحصربه فردی که در مغز هر یک از ما عمل می کند، هر یک از ما الگوی متفاوتی از ترشح هورمون ها را تجربه می کنیم. او معتقد است که هر یک از ما بیلبوردی از خصوصیات ژنتیکی مان هستیم. جستجوگران، یکی از این تیپ های بارز شخصیتی را تشکیل می دهند و بیش از همه تحت تاثیر هورمون دوپامین قرار دارند. هلن فیشر در صفحه 85 کتاب چرا او در سر فصل دوپامین: شیمی هیجان طلبی، جستجوگران را این گونه توصیف می کند:
جستجوگران، مجموعهای از ویژگیهای مرتبط به هم را بروز میدهند. آنها افرادی به شدت کنجکاو و فوقالعاده خلاق، بی قرار، پرانرژی، خودجوش و اغلب تابع امیال آنی هستند. جستجوگران تمایل دارند برای رسیدن به خواستههایشان خطر کنند و اگر آنچه که آنها را به هیجان آورده، مجذوبشان نکند، به راحتی خسته و کسل میشوند. این افراد، خوشبین، بیادب و مستقل هستند. آنها سازشپذیرند و میتوانند نقشهای بسیار متفاوتی را ایفا کنند. دیدگاههای سیاسی آزادیخواهانه دارند؛ در زندگی شخصی، منعطف هستند و پول، زمان و ایدههایشان را با سخاوتمندی در اختیار دیگران قرار میدهند. جستجوگران تشنه تازگی هستند.
ساموئل جانسون[1] مینویسد: “همه خوشیها منوط به تنوع است”. جستجوگران به این جمله باور دارند. آنها در پی تجربیات تازه هستند. روانشناسان به این ویژگی، نوجویی یا هیجانطلبی میگویند. گرچه لزوماً عاشق خطر نیستند، اما برای اینکه از ماجراجوییهای جدید، پرشور و هیجانانگیز لذت ببرند، ریسک میکنند. در مطالعه تیپ شخصیتی، تنها جستجوگران، قاطعانه با این گزاره موافق بودند که “موقعیتهای غیرقابلپیشبینی، من را به وجد میآورند”.
(کتاب چرا او؟ چرا عاشق شخص خاصی می شویم؟ – نشر سایلاو- صفحه 85)
سرگذشت تاثیرگذار هلن کلر
بنابراین، اگر یک جستجوگر هستید، هیجان طلبی یکی از ویژگی های بارز شخصیتی شماست. پژوهشگران حتی موفق به یافتن ژن های مرتبط با هیجان طلبی شده اند. هلن فیشر در کتاب چرا او از ژن DRD4 به عنوان یکی از ژن های مسئول در هیجان طلبی نام می برد. او می گوید: در انواع مختلف نوجویی، نسخه خاصی از این ژن، نقش دارد. فرقی نمیکند که فرد، پیر باشد یا جوان؛ مرد باشد یا زن؛ پولدار باشد یا فقیر؛ در برج عاج زندگی کند یا در محلهای محقر؛ در هر حال، افرادی که این ژن را در سیستم دوپامین خود به ارث بردهاند، به سوی تنوع گرایش دارند.
جالب این که محدودیت های مختلف مانع از بروز خلق و خوی جستجوگری شما نمی شود. ممکن است یک جستجوگر اروپایی با اسکی در کوه های آلپ، این حس خود را تطمین کند و یا یک دختر جستجوگر در ایران با بی مهابانه دویدن زیر باران، حس هیجان طلبی خود را ارضا کند. فارغ از محدودیت های مربوط به شرایط و محل زندگی حتی محدودیت های جسمانی هم مانع بروز خلق و خوی جستجوگران نمی شود. در همه حال، جستجوگران به دنبال ماجراجویی های ذهنی و احساسی هستند. هلن کلر یکی از جستجوگرانی بود که علی رغم نابینایی و ناشنوایی موفق شد تمام حق خود را از زندگی بگیرد و به عنوان یکی از موفق ترین زنان تاریخ لقب بگیرد. هلن فیشر در کتاب چرا او این چنین به توصیف ماجرای زندگی او می پردازد:
هلن کلر، چنین جستجوگری بود. زنی که بر ناتوانیهای شدید خود غلبه کرد تا در دنیا کاوش کند. او در سال 1880 متولد شد و در نوزده ماهگی دچار تبی شد که بینایی و شنوایی او را گرفت. هلن تبدیل به یک زورگوی کوچک وحشی شد که برای جلب توجه، پرخاش میکرد و در رختخواب خود بُق میکرد و به شدت تکان میخورد. یکبار مادرش را به مدت سه ساعت در انباری حبس کرد، درحالیکه خودش با خوشحالی روی پلههای ایوان نشسته بود و از لرزش در انباری که مادر بر آن میکوبید لذت میبرد. همانطور که خودش بعدها درباره اوایل کودکیاش مینویسد، “من قوی و فعال بودم و نسبت به نتیجه کاری که انجام میدادم بیتفاوت بودم. ذهنم را خوب میشناختم و همیشه روش خود را داشتم، حتی اگر مجبور میشدم با چنگ و دندان برایش بجنگم”.
این رویه زمانی تغییر کرد که آنه سالیوان بیست و یک ساله برای کار با هلن هفت ساله، به خانه او در توسکامیا آمد. سالیوان، فردی سختگیر و طرفدار نظم بود. وقتی که هلن سر میز صبحانه برای فراری دادن او اوقات تلخی کرد، غذا را پرتاب کرد و خودش را به این طرف و آن طرف اتاق انداخت، آنه به سمتش برمیخاست و او را سر جای خود نگه داشت. معلم جدید، بسیار شکیبا بود. او در یک خانواده فقیر در ماساچوست بزرگ شده بود و با کار کردن با نابینایان و ناشنوایان، زندگی خود و برادرش را تأمین میکرد. او یک متخصص زبان اشاره آمریکایی بود و به محض اینکه وارد خانه خانواده کلر شد، شروع به آموزش آن بچه سرکش کرد.
هر بار که هلن به چیزی دست میزد، آنه دست دیگر او را میگرفت و با زبان اشاره، کلمه انگلیسی آن شی را در کف دستش هجی میکرد. ع-ر-و-س-ک، ک-ل-ا-ه، ف-ن-ج-ا-ن. تا بالاخره آن لحظه که با خود گفت “آهان فهمیدم” فرا رسید. سالها بعد، هلن این تجربه را اینگونه شرح داد: “در امتداد جاده، به سمت چاه آب قدم میزدیم و مجذوب عطر پیچ امینالدوله شده بودیم. یک نفر داشت از چاه آب میکشید؛ معلم دستم را زیر شیر آب برد. هنگامی که جریان خنک آب روی یک دستم فوران میزد، او در دست دیگرم کلمه ‘آب’ را ابتدا به طور آهسته، سپس سریع هجی کرد. بیحرکت ماندم، تمام توجهم به حرکت انگشتانش جلب شده بود. ناگهان احساس آگاهی مبهمیکردم، مثل چیزی که فراموش شده بود- هیجان بازگشت تفکر؛ گویی راز زبان برایم آشکار شد. بعد از آن فهمیدم که ‘آ-ب’ یعنی چیز خنک شگفتانگیزی که روی دستم جاری شده بود. آن کلمه زنده، روحم را بیدار کرد و به آن نور امید و شادی بخشید و به آن آزادی بخشید”.
هلن کلر یک جستجوگر واقعی بود. این زن بلندقد، پرشور و شاعر مسلک تا جایی به پیش رفت که از کالج رادکلیف فارغالتحصیل شد، چندین کتاب و مقاله نوشت و برای حق رأی زنان، مشکلات نابینایان، حقوق کارگران و کنترل جمعیت مبارزه کرد. او برای هزاران نفر “سخنرانی” کرد و با همه روسای جمهور آمریکا از زمان گروور کلیولند تا لیندون بی.جانسون، ملاقات کرد. همانگونه که خودش مینویسد، “زندگی یا یک ماجراجویی جسورانه است یا هیچ چیز نیست.”
(کتاب چرا او؟ چرا عاشق شخص خاصی می شویم؟ – نشر سایلاو – صفحه 83)
مهم نیست که کجا زندگی می کنید، در چه شرایطی به سر می برید و با چه محدودیت هایی دست و پنجه نرم می کنید. تنها کافیست خودتان باشید و ذاتی که خدا به شما بخشیده را دوست داشته باشید. برای تحقق پتانسیل های بالقوه وجودتان تلاش کنید و سعی کنید بهترین نسخه از خودتان باشید.
مشخصات کتاب
عنوان اصلی: چرا او؟ (why him? why her?)
عنوان فرعی: چرا عاشق شخص خاصی می شویم؟
نویسنده: هلن فیشر
مترجم: صدیقه فرهادی
نشر سایلاو